دخترم، باراندخترم، باران، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

شکوفه بهاری

درد دل

1393/2/24 12:16
نویسنده : سمیه
125 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم. راستشو بخوای این روزها کمی دلتنگ و نگران هستم. از یک طرف از اینکه داریم به روز تولد شما نزدیک می شیم خوشحالم و از طرف دیگه هم نگرانم که نکنه برای گل قشنگم کم گذاشته باشم و خدایی نکرده سلامتیت رو به خطر بندازم. اصلا دوست ندارم هفته های پایانی رو با استرس پشت سر بذارم و دوست دارم از حضور نجیبانه شما در دلم نهایت استفاده رو ببرم چون مطمئن هستم که دلم برای این روزهای شیرین و مقدس بسیار تنگ خواهد شد. مامانی، هر کاری کردم آروم نشدم و نتونستم از شر افکار منفی رهایی پیدا کنم، تا اینکه تصمیم گرفتم با خودت درد دل کنم و از فرشته پاکم بخوام که کمکم کنه. باور کن از زمانی که شروع به نوشتن کردم آرامشی سرشار از ایمان را در وجودم حس می کنم.

مگر نه اینکه شروع سفر عشق با خدا بود و من هیچ دخالتی نداشتم؟ مگر نه اینکه خدای مهربون صاحب اصلی فرشته کوچولوی من است و من تنها لیاقت امانت داری را پیدا کرده ام؟

خدای مهربانم توکلم به توست.

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان آینده
3 خرداد 93 10:28
سمیه جان توکلت بر خدا این هفته های آخر هم می گذرد...خوب از این یکی بودن استفاده کن... انشاالله خوشبخت باشید
سمیه
پاسخ
ممنون عزیزم. مادر شدن را از صمیم قلب برای شما آرزو می کنم.